محل تبلیغات شما

آقای محمودآبادی

با سلام و احترام 

آقای محمودآبادی من از شما ناراحت هستم، امروز مراسم سومین سالگردتان را برگزار کردیم،بله شما سه سال است که نیستید،سه سال است که مادرتان که نورچشم‌تان بود می‌آید بر سر مزارتان و مزارتان را با گلاب می‌شوید دل همه را آتش می‌زند،سه سال است من دختر ارشدتان،تا نام شما می‌آید بغضم می‌ترکد،سه سال همسرتان مری،تنها است،سه سال دختر کوچک‌تان که بلبل شما بود،بین غم و اندوه در رفت‌ ‌و آمد است،پسرتان،آرزویش این بود که شما در گوش پسرش اذان بگویید ولی نبودید،نیستید که در غم و شادی کنارمان باشید!!! فکر کنید آیا این قرار ما بود ؟که شما نباشید و ما باشیم؟مگر قرار نبود که خاک سرد باشد پس چرا بعد از سه سال،حال‌مان بد است؟می‌دانید من زن گنده‌ی سی و شش ساله به دخترهایی که بابا  دارند حسودی‌ام می‌شود؟می‌دانید هر موفقیتی را که کسب می‌کنم می‌گوید اگر شما بودید چه‌قدر خوشحال می‌شدید؟می‌دانید اسم نجف که می‌آید دلم می‌ترکد؟نمی‌دونم اما من از شما گله دارم!!! کاش بودید ولی اختلاف داشتیم!کاش بودید و قوانین‌تان هم بود.کاش اختلافات‌مان حل می‌شد قبل از اینکه نباشید!

آقای محمودآبادی،بابای قشنگم،شما که طبق عقاید و خدایی که به آن معتقد بودید در بهشت برین الهی به سر می‌برید،به پروردگارتان بگویید دختری بر روی زمین است که نه راه پیش دارد نه راه پس! و از بابای قشنگش ،دلخور است!

دیگرانی شبیه به من

ولی تو مشکی ات رو بپوش

برای بابای قشنگم که جانش را بر سر ایمانش گذاشت

سال ,بودید ,می‌آید ,کاش ,سر ,دختر ,است که ,سال است ,از شما ,کاش بودید ,من از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تعمیرکار و مکانیک سیار بازیافت و دمونتاژ خودروهای فرسوده